اجتماعی
اجتماعی

اجتماعی

نامه سرگشاده زیباکلام به رسایی

جناب حجت‌الاسلام حمید رسایی نماینده محترم مجلس شورای اسلامی زیده توفیقاته

  
با سلام و تحیات، حضرت‌عالی و برخی دیگر از برادران و خواهران اصولگرا به رویارویی شدیدی با توافق ژنو برخاسته‌اید. ظرف چند روز گذشته، شماری از طرفداران آقای احمدی‌نژاد و اعضاء جبهه پایداری از این توافق با تعابیری همچون» هولوکاست»، «ترکمانچای»، «ذلت‌بار»، «تسلیم»، «سازش»، «خفت‌آور» و ... یادکرده‌اند. حتی در اخبار آمده‌بود که بیش از 60 تن از نمایندگان مجلس در مخالفت با ژنو، آقای دکتر ظریف را به مجلس احضار کرده‌اند. حاجت به گفتن نیست که این حق مسلم نمایندگان است تا بر عملکرد قوه مجریه نظارت داشته و به اصطلاح «مو را از ماست بکشند». در سطحی وسیع‌تر البته، این حق آحاد ملت نیز است که در خصوص همه امور کشور ازجمله توافق هسته‌ای به بررسی و اظهارنظرِ موافق یا مخالف بپردازند؛ به عبارت دیگر، حق اظهارنظر در خصوص برنامه هسته‌ای کشور صرفاً محدود و منحصر به مخالفین توافق ژنو نمی‌تواند بشود. یقیناً جنابعالی و دوستانتان تصدیق می‌فرمایید که همان‌طور که شما از این حق برخوردارید که تغییر در برنامه‌های هسته‌ای کشور و کند شدن آن‌ها را» ذلت‌بار»، «ترکمانچای» و ... ارزیابی نمایید، دیگران هم علی‌القاعده می‌بایستی از این حق، همچون شما و همفکرانتان برخوردار باشند که در خصوص این برنامه‌ها اظهارنظر نمایند.

جناب رسایی، یقیناً انگیزه شما و همفکرانتان برای مخالفت با ژنو می‌بایستی به‌واسطه منافع ملی بوده باشد. شما باور دارید که فعالیت‌های هسته‌ای برای ایران منافع مهمی در بر دارد و چون توافق ژنو محدودیت‌هایی برای این فعالیت‌ها ایجاد کرده، لاجرم با آن به مخالفت برخاسته‌اید. سؤال بنده هم از جنابعالی و همفکرانتان دقیقاً همین است: جناب رسایی، آن منافع و خیرات و مبراتی که برنامه هسته‌ای برای کشور داشته کدام بوده است؟ این هزینه سنگینی که متجاوز از یک دهه است چه به‌صورت مستقیم و چه چندین برابر آن را به‌صورت غیرمستقیم (به‌واسطه تحریم‌ها) برای برنامه هسته‌ای‌مان می‌پردازیم، چه سود و چه حاصلی برای مصالح و منافع ملی و اقتصادی کشور در بر داشته؟ ظرف یک دهه گذشته بسیاری از مسئولین محترم کشور هزاران بار در جریان مصاحبه‌ها، سخنرانی، همایش، مقالات، میزگردها و غیره پیرامون پیشرفت‌های هسته‌ای کشور و اینکه چگونه این دستاوردها مایه فخر و مباهات ایران شده‌اند، حجم انبوهی از مطالب را فرموده‌اند؛ اما سؤال بنده خیلی ساده است: ما به ازاء این دستاوردها برای توسعه و پیشرفت اقتصادی کشور کدام بوده است؟ 

جناب احمدی‌نژاد پس از آغاز ریاست‌جمهوری‌شان در سال 1384 یکی از نخستین گام‌هایی که برداشتند توقف برنامه «کج دار و مریز» اصلاح‌طلبان در برنامه‌های هسته‌ای کشور بود. همچون جناب‌عالی و همفکرانتان ‌که امروز ژنو را «مصیبت عظما» می‌نامید، ایشان یک گام هم از شما جلوتر رفته و برنامه «کج دار و مریز» دوران خاتمی به سرپرستی آقای حسن روحانی (به عنوان مذاکره کننده ایران با غربی‌ها) را «خیانت» اعلام کردند. آن «برنامه خائنانه» را متوقف نمودند و اعلام داشتند که من‌بعد برنامه هسته‌ای ایران با تمام توان و سرعت به پیش خواهد رفت. غرب، شرق، شمال و جنوب هم هر کاری می‌خواهند بکنند. بنده قصدم در اینجا تشریح مصیبت‌هایی که آن سیاست ظرف 8 سال گذشته بر سر ایران آورده نیست. بلکه می‌خواهم اشاره‌ای به شاه‌بیت استدلال ایشان بنمایم که چرا گذشتگان را در خصوص هسته‌ای «خائن» می‌دانستند. به اعتقاد جناب آقای احمدی‌نژاد، برنامه‌های هسته‌ای ایران باعث می‌شوند تا 250 صنعت و رشته اقتصادی دیگر در کشور فعال شوند. بنده ظرف 8 سال گذشته بارها و بارها در نوشته‌ها، سخنرانی‌ها و مناظره‌هایم (ازجمله با خود حضرت‌عالی) تقاضا نمودم که طرفداران فعالیت‌های هسته‌ای ایران، 250 که جای خود دارد، 5 تا از آن صنایع و رشته‌های اقتصادی جدید را که به‌واسطه فعالیت‌های هسته‌ای در کشور به وجود میامدند را نام ببرند؟ اگر هدف ما تولید سلاح هسته‌ای می‌بود، در آن صورت اصرار بر اینکه این همه هزینه نماییم توجیه می‌داشت. چرا که هیچ کشوری حاضر نیست به ما سلاح هسته‌ای بفروشد. از صدر تا ذیل آن را خودمان می‌بایستی در داخل کشور می‌ساختیم؛ اما مقام معظم رهبری مؤکداً فرموده‌اند که ایران به‌هیچ‌روی درصدد ساخت سلاح هسته‌ای نیست. هدف ما از برنامه هسته‌ای‌مان استفاده صلح‌آمیز و تولید اورانیوم 5 درصد غنی‌شده برای نیروگاه بوشهر و سایر نیروگاه‌های هسته‌ای تولید برق که در آینده در کشور خواهیم ساخت می‌باشد.

با این پیش‌فرض که هدف ما از فعالیت‌های هسته‌ای تولید برق می‌باشد، در این صورت این سؤال از منظر اقتصادی مطرح می‌شود که با این مخارج سرسام‌آوری که تولید سوخت نیروگاه هسته‌ای در کشور داشته، هزینه برق تولیدشده در بوشهر را چه کسی می‌بایستی بپردازد، مردم یا دولت؟ اگر هزینه برق تولیدشده در بوشهر را وزارت نیرو بخواهد از مصرف‌کننده بگیرد، آیا هیچ مصرف‌کننده‌ای توان پرداخت آن را خواهد داشت؟ وقتی سوخت نیروگاه بوشهر می‌تواند توسط آژانس با هزینه‌ای که هزاران بار ارزان‌تر از هزینه تولید آن در ایران است تأمین شود، آیا اصرار ما بر اینکه خودمان آن را در داخل و علی‌رغم غیراقتصادی بودنش تولید کنیم، سؤال‌برانگیز نیست؟ همین وضعیت در خصوص رادیو‌‌داروها هم مطرح است. اتفاقاً یکی از دلایل شک و تردید غربی‌ها به انگیزه ما، همین اصرارمان مبنی بر تولید سوخت بوشهر با چنین هزینه سرسام‌آوری در داخل کشور است. امیدوارم نفرمائید که «نخواهند داد». چون جناب دکتر علی‌اکبر خان صالحی به شما توضیح خواهند داد که چنین امری غیرممکن خواهد بود. درعین‌حال می‌توانید مسیر را کوتاه‌تر نموده و نیم‌نگاهی به واردات بیش از 5/6 میلیون تن گندم از آمریکا در سال گذشته بیاندازید.

جناب رسایی، نه‌تنها اصرار ما بر تولید سوخت هسته‌ای (غنی‌سازی) در داخل کشور با توجه به هزینه سنگین آن هیچ توجیه اقتصادی ندارد، بلکه سایر مطالبی هم که تحت عناوین همچون «دستاوردهای غرورانگیز و افتخارآمیز هسته‌ای‌مان «عنوان می‌شوند یک‌سویه و مبالغه‌آمیز هستند. از نظر صرفِ دانش علمی، آنچه که ذیل غنی‌سازی صورت می‌گیرد، کشف یا روش علمی بوده که قریب به 90 سال پیش توسط یکی از دانشمندان انگلیسی برای نخستین بار ابداع می‌شود. طرفه آنکه ما بگوییم سانترفیوژهایی که ما توانسته‌ایم در ایران بسازیم پیشرفته‌تر هستند. آن هم بعید به نظر می‌رسد که در مقایسه با سانترفیوژهای کشورهای پیشرفته جایی بتوانند در عرصه بین‌المللی داشته‌باشند. هیچ بخشی از فعالیت‌های هسته‌ای ما شکافتن مرزهای دانش و نوآوری محسوب نمی‌شوند. متأسفانه مخالفت غربی‌ها با فعالیت‌های هسته‌ای ما، بر روی این برنامه‌ها یک هاله‌ای از درستی، حقانیت، تعهد، غرور و رسالت ملی کشیده. مخالفت غربی‌ها سبب شد که بسیاری از ما باورمان شود که چون به زعم خودمان غربی‌ها دشمن پیشرفت و ترقی ما هستند، پس حتماً فعالیت‌های هسته‌ای ما حرکتی درست و به نفعمان است و بالاترین دلیلش هم همین مخالفت غربی‌هاست. این استدلال که «چون غربی‌ها با برنامه‌های هسته‌ای ما مخالف‌اند پس این برنامه حکما می‌بایستی تحقق پیدا می‌کند» شوربختانه خیلی بیش از تحریم‌ها به ما ضرر و زیان وارد کرده. اساساً خود اینکه غربی‌ها با برنامه‌های هسته‌ای ما مخالف هستند، فی‌نفسه اشتباه است. غربی‌ها با هر برنامه ما که بتواند مستقیم یا غیرمستقیم کاربرد نظامی پیدا کند مخالفت خواهند کرد. علت مخالفت آنها هم با برنامه هسته‌ای ما محدود به بخش‌هایی می‌شود که می‌تواند کاربرد نظامی پیدا کند. در سایر بخش‌ها آنها مستقیماً یا از طریق آژانس حتی حاضر به همکاری نیز هستند. آن بخش‌هایی هم که می‌توانند کاربرد نظامی داشته باشند را می‌شد با تمهیداتی به صورتی در کشور اجرا می‌کردیم که از همان ابتدا به جای رویارویی با همکاری خود غربی‌ها صورت می‌گرفت. می‌شد از همان ابتدا اسباب اعتماد و اطمینان آنها را فراهم می‌کردیم همچنان ‌که امروز بعد از ده سال (و خدا می‌داند چقدر خسارت به کشور) داریم عملاً انجام می‌دهیم. 

متأسفانه جدای از اینکه این پرسش ساده که آیا انجام برنامه‌های هسته‌ای در ایران اساساً هیچ توجیه اقتصادی دارد یا نه، هیچ‌وقت امکان مطرح‌شدن پیدا نکرد، اشکال اساسی دیگر آن بود که مع‌الأسف به کل مسئله هسته‌ای از همان ابتدا به عنوان یک ابزار ایدئولوژیک برای رویارویی با غرب نگریسته شد. متأسفانه برنامه هسته‌ای به عوض آنکه در خدمت مصالح و منافع ملی قرار گیرد، در خدمت مصالح و منافع ملی سیاسی خطی، جناحی و ایدئولوژیک قرار گرفت. برنامه هسته‌ای شد یک ابزاری در دست جریانات سیاسی برای اثبات انقلابی گری، متعهد بودن به انقلاب، ضدیت با غرب و با آمریکا و خود را برتر و بالاتر از رقیب دیدن. چه در گذشته یعنی در سال 84 و توسط آقای احمدی‌نژاد و چه امروز که جنابعالی و همفکرانتان پرچم مخالفت با ژنو را به اهتزاز درآورده‌اید، همواره این‌گونه برخورد کرده‌اید که این فقط شما هستید که نسبت به نظام و مملکت درد دارید، تعهد دارید و شاهد این «ظلم عظیم» به مصالح و منافع ایران هستید. شاهد این «مماشات»، «عقب‌نشینی» و «تسلیم» مسئولین به زعم شما غرب‌گرا یا مرعوب آمریکا، لیبرال، اصلاح‌طلب، وابسته، سازشکار و عافیت‌طلب هستید که به قول خودتان «پای بر روی همه دستاوردهای هسته‌ای این ملت گذاردند». متأسفانه مخالفت غربی‌ها با برنامه هسته‌ای‌مان (آن هم همان‌طور که گفته شد با بخشی از جنبه‌های آن‌که می‌تواند کاربرد نظامی داشته باشد) سبب شد که دفاع از برنامه هسته‌ای و پیشبرد آن به مثابه امری انقلابی تلقی شود و برعکس تلاش در جهت حل‌وفصل آن تنزل یا فتنه به حرکتی سازشکارانه، غیرانقلابی و ضد مردمی. نه جناب رسایی، اتفاقاً برعکس است. شما و دوستانتان به‌واسطه ضدیت غرب با برنامه هسته‌ای‌مان ممکن است ظاهراً انقلابی‌تر و متعهدتر به نظر برسید؛ اما آنان‌ که درد تعطیل شدن نیمی از واحدهای تولیدی کشور به‌واسطه تحریم‌ها را دارند؛ آنان ‌که نگران بیش از پنج میلیون بیکار در کشور هستند؛ آنان ‌که نگران صف طولانی مهاجرت تحصیل‌کرده‌ها و نخبگان از کشور هستند؛ آنان‌ که نگران افول بلندمدت سرمایه‌گذاری و توسعه در بخش انرژی کشور به‌واسطه تحریم‌ها و برداشت میلیاردها دلار از منابع نفت و گاز متعلق به ایران توسط همسایگان‌مان به‌واسطه تحریم‌ها هستند؛ آنان که نگران پایین رفتن سرانه بهداشت و درمان و آموزش و پرورش کشور و قرار گرفتن ایران در ردیف کشورهای آفریقایی و توسعه‌نیافته هستند؛ آنان که نگرانِ بالا رفتنِ منظم خط فقر هستند؛ آنان که نگران فقدان امکانات اولیه اطفاء حریق در یک شهر 12 میلیون نفری هستند؛ آنان که نگران مصیبت‌های زیست‌محیطی متعدد کشور هستند؛... اگر جناب رسایی میزان تعهد و پایبندی‌شان به نظام و مملکت اتفاقاً بیشتر از شما نباشد یقین بدانید کمتر هم نیست. منتهی اشکال اساسی آن است که حاضر نیستند از نمد هسته‌ای کلاه سیاسی به سر بگذارند. 

کلام آخر جناب رسایی اینکه یقین بدانید که نمی‌شود برای همیشه فقط به تجلیل و تمجید از برنامه هسته‌ای اجازه داد و جلوی نظرات دیگر را با قید و بند سانسور گرفت. مطمئن باشید که این زره و این جایگاه رفیعی که مخالفت غرب با برنامه هسته‌ای‌مان برای شما و همفکرانتان به وجود آورده، بالأخره یک روز کارآمدی‌اش را از دست خواهد داد و نظرات دیگری هم در خصوص هسته‌ای ابراز خواهد شد. ماهِ هسته‌ای یقیناً روزی از پشت ابرها بدر خواهد آمد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد